واقعه حَرّه، قيام مردم مدينه به سركردگي عبداللّه فرزند حَنظَلةبن ابيعامر (غسيل الملائكه) بر ضد حكومت يزيد در سال ۶۳ است.
علت نامگذاري
به سنگستان سياهرنگ، حرّه ميگفتند [۱] [۲] و چون اين قيام در سنگستاني در مشرق مدينه به نام حرّه واقم [۳] يا حرّه زُهره (منسوب به بني زهره از اقوام يهود) [۴] برپا شد، به اين نام معروف گرديد.
تاريخ واقعه حره
در بيشتر منابع، تاريخ واقعه حرّه روز دوم ذيحجه يا دو سه روز مانده به آخر ذيحجه ۶۳ نوشته شده است، [۵] [۶] [۷] لذا رواياتي كه آن را در سال ۶۲ دانستهاند، [۸] [۹] نادرست مينمايند.
علت واقعه حره
اگرچه ارتكاب معاصي متعدد از سوي يزيد، از جمله قتل امام حسين عليهالسلام، در برانگيختن مردم بيتأثير نبود، [۱۰] اما ريشه قيام به اين بازميگردد كه پس از قيام عبدالله بن زبير، كه مردم را به خلع يزيد و جهاد با او فراخواند، مردم مدينه دعوت وي را پذيرفتند و با عبداللّه بن مطيع، نماينده وي، بيعت و بدينگونه يزيد را از خلافت خلع كردند. در پي آن، يزيد از عثمان بن محمد بن ابي سفيان، والي خود در مدينه كه فردي بيتجربه بود، خواست تا جمعي از بزرگان شهر را نزد او به شام بفرستد تا سخن ايشان را بشنود و از آنان دلجويي كند. [۱۱] [۱۲] [۱۳]. برخي گزارشها نيز گوياي اين است كه چون فرستاده خليفه، براي بردن صَوافي (اموال و اشياي برگزيده براي خليفه) به مدينه آمد، گروهي از مردم مانع وي شدند و ميان آنان و عثمان بن محمد مشاجرهاي روي داد كه به شورش مردم انجاميد. [۱۴] [۱۵] افزون بر اين، آن گروه از بزرگان شهر كه عثمان بن محمد نزد يزيد فرستاد، بهرغم نوازشهاي يزيد، پس از بازگشت به مدينه، عياشيها و هرزهدراييهاي خليفه را براي مردم شرح دادند. با شنيدن اين اخبار، مردم شوريدند و عبدالله بن حنظله را به سركردگي برگزيدند. [۱۶] [۱۷] [۱۸] عبداللّه در سخنرانياي در ميان مردم ناراضي، علت قيام خود را ترس از نزول عذاب الهي به سبب معاصي يزيد ذكر كرد. [۱۹]
← بيعت مرد با عبدالله
ازاينرو، مردم يزيد را خلع و با عبدالله بن زبير بيعت نمودند. [۲۰] آنگاه به اذن ابنزبير، عثمان بن محمد را از امارت عزل كردند و بر امويان شوريدند و آنان را، كه حدود هزار مرد بودند و در منزل مروان بن حَكم گرد آمده بودند، محاصره كردند. [۲۱] [۲۲]
نفوذ زبيريان بر قيام حره
به گفته ابن اعثم كوفي، [۲۳] [۲۴] ابنزبير عبدالله بن حنظله را به عنوان والي مدينه برگزيد. اين روايت و برخي روايات پيش گفته نشان ميدهند كه تا چه اندازه افكار و گرايشهاي زُبيري بر اين قيام و رهبر يا رهبران آن حاكم بوده است.
تلاش يزيد براي سركوبي قيام
چون تلاش عبدالله بن جعفر كه يزيد از او خواسته بود مردم را به اطاعت دعوت كند و نيز نامه تهديدآميز يزيد و وساطت نعمان بن بشير در فرونشاندن قيام مدينه مؤثر نيفتاد، [۲۵] [۲۶] يزيد تصميم گرفت براي سركوب مردم مدينه لشكري تجهيز كند. بعد از امتناع عبيدالله بن زياد از پذيرش فرماندهي لشكر، وي مسلم بن عُقبه مُرّي را مأمور اين كار كرد. [۲۷] شمار لشكريان او را بين ۰۰۰، ۵ تا ۰۰۰، ۲۷ تن نوشتهاند. [۲۸] [۲۹] [۳۰]
حمله سپاه يزيد به مدينه
وقتي خبر حركت سپاه يزيد به مردم مدينه رسيد، آنان گرداگرد مدينه خندق كندند و پناه گرفتند. بني اميه نيز در ازاي اجازه خروج از شهر، سوگند خوردند كه از اوضاع شهر چيزي به سپاه يزيد نگويند و با آنان به شهر باز نگردند، اما عبدالملك بن مروان با توصيه پدرش به همراهي مسلم بن عقبه نقشه حمله به شهر را طراحي كردند. مسلم با گذر از حرّه، در مشرق مدينه پياده شد و به مردم مدينه سه روز مهلت داد. [۳۱] [۳۲] آنگاه، پس از دور زدن خندق، از پشت سر و با كمك طايفه بني حارثه، كه با وعدههاي مالي فريفته شدند، وارد شهر شد [۳۳] [۳۴] و چندان جنايت كرد كه به مجرم و مسرف معروف شد. [۳۵] [۳۶] [۳۷]
جنايات سپاه يزيد در مدينه
مسلم بن عقبه، به دستور يزيد، سه روز جان و مال مردم را بر سپاهيانش حلال كرد. [۳۸] [۳۹] [۴۰] ابن كثير [۴۱] و سيوطي [۴۲] غارت و جنايات سپاهيان او را مصيبتي سهمگين و وصفناپذير خواندهاند و مسعودي [۴۳] آن را فجيعترين حادثه، پس از شهادت امام حسين عليهالسلام، دانسته است. سپاهيان مسلم بن عقبه در آن سه روز، از ارتكاب هيچ عمل شنيعي، همچون تجاوز به نواميس، بيرون كشيدن جنين از شكم زنان و كشتن نوزادان [۴۴] [۴۵] [۴۶] و توهين به صحابه بزرگ پيامبر اسلام صلياللّهعليهوآلهوسلم، از جمله جابر بن عبدالله انصاري نابينا و ابوسعيد خُدري [۴۷] فروگذار نكردند.
تعداد كشته شدگان واقعه حره
شمار كشتگان واقعه حرّه را بيش از ۴،۰۰۰ [۴۸] و به قولي ۷۰۰، ۱۱ يا ۷۰۰، ۱۰ تن [۴۹] [۵۰] [۵۱] [۵۲] برآورد كردهاند. از اين ميان، هفتصد تن از حاملان قرآن [۵۳] [۵۴] و هشتاد صحابي رسول خدا به قتل رسيدند، بهنحوي كه كسي از اهل بدر باقي نماند. [۵۵] عبدالله بن حنظله و فرزندانش نيز كشته شدند. [۵۶] [۵۷]
خليفة بن خياط اسامي كشتهشدگان انصار و مهاجران را ذكر كرده است. [۵۸]
گرفتن بيعت از مردم بعد از واقه حره
مسلم پس از اين جنايات، مردم شهر را جمع كرد و از آنان براي يزيد بيعت گرفت، مبني بر اينكه آنان و پدرانشان بنده يزيد بودهاند [۵۹] [۶۰] [۶۱] [۶۲] و به تعبير ديگر، فَيء (غنيمت جنگي) يزيد هستند [۶۳] و هركسي را كه از اين فرمان سر باز ميزد، گردن ميزدند. [۶۴] [۶۵] از آن بيعت فقط علي بن عبدالله بن عباس (با وساطت خويشانش كه در سپاه يزيد بودند) و امام سجاد عليهالسلام معاف شدند. [۶۶] [۶۷] [۶۸]
بي طرفي امام سجاد(ع) در واقعه حره
امام سجاد عليهالسلام در اين قيام با مردم مدينه همراه نشد؛ [۶۹] [۷۰]افزون بر آنكه اين قيام ــچنان كه گفته شدــ با اذن و حمايت عبدالله بن زبير صورت گرفت، آگاهي امام به ضعف و عده كم اهالي مدينه در مقابله با سپاهيان بسيار شام كه از خشونت و قساوت دريغ نداشتند و همچنين تصميم آن حضرت به دور ماندن از اتهامات دولت اموي ـ كه به قولي، تنها هدف حمله مسلم بن عقبه به مدينه بودــ و حفظ آن عده اندك از پيروان خويش و حفظ كرامت حرم پيامبر، از دلايل احتمالي بيطرفي امام در اين واقعه بود. [۷۱] [۷۲] از اينرو، خاندانش از اين جنايت آسيبي نديدند و خانهاش نيز پناهگاه امني براي بسياري از زنان و كودكان، حتي اهل و عيال مروان بن حكم، گرديد و آن حضرت كسان مروان را با زن و فرزند خود به ينْبُع فرستاد. پس از پايان ماجرا، امام سجاد با همراهي مروان و فرزندش، عبدالملك، نزد مسلم رفت. گويا يزيد از قبل مسلم را به رعايت حال امام سفارش كرده بود؛از اينرو، مسلم ايشان را گرامي داشت، چهارپايي زين كرد و به ايشان داد كه حضرت آن را بازگرداند. [۷۳] [۷۴]
دكتر جعفر شهيدي روايات گوناگون درباره نحوه رفتار مسلم با امام سجاد عليهالسلام و گفتگوي آنان ذكر كرده است. [۷۵]. برخي علت خوشرفتاري غيرمنتظره مسلم را با امام سجاد، ناشي از دعايي ميدانند كه حضرت ميخواند و ناخواسته هيبت و ترس در دل مسلم ميانداخت. [۷۶] [۷۷]
همراهي صحابه در واقعه حره
برخي صحابه شورشيان را همراهي نكردند، از جمله عبدالله بن عمر، ابوسعيد خُدري و جابر بن عبدالله انصاري . [۷۸]
علت شكست واقعه حره
ابن قتيبه [۷۹] [۸۰] پس از مقايسه شكست زودهنگام و شگفتانگيز مردم مدينه در واقعه حرّه با مقاومت عبدالله بن زبير و ياران اندكش در برابر همين سپاه، علت اصلي آن شكست را انتخاب دو امير ذكر كرده است، اما در منابع درباره اختلاف سران قيام مدينه سخني نيست.
ديدگاه مورخان مسلمان
از قول مسلم بن عقبه آوردهاند كه پس از اقرار به توحيد، بهترين عمل خود را كشتن اهل حرّه ميدانست. [۸۱] [۸۲] [۸۳] مورخان مسلمان برآناند كه سركوب وحشيانه مردم مدينه در واقعه حرّه، به انتقام خون امويان و كشتههاي بدر و تقاصّ قتل عثمان از مردم مدينه، بهويژه انصار، صورت گرفته است. [۸۴] [۸۵] [۸۶] [۸۷] [۸۸] [۸۹]
كتابنامه
• ابن اثير، اسد الغابة في معرفة الصحابة، چاپ محمد ابراهيم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.
• ابن اثير، الكامل في التاريخ، بيروت ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶، چاپ افست ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ ۱۹۸۲.
• ابن اعثم كوفي، كتاب الفتوح، چاپ علي شيري، بيروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
• ابن جوزي، المنتظم في تاريخ الملوك و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفي عبدالقادر عطا، بيروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
• ابن حبيب، كتاب المُنَمَّق في اخبار قريش، چاپ خورشيد احمد فارق، حيدرآباد، دكن ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
• ابن سعد، الطبقات الكبري، بيروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
• ابن قتيبه، الامامة و السياسة، المعروف بتاريخالخلفاء، چاپ طه محمد زيني، (قاهره ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷)، چاپ افست بيروت (بيتا.).
• ابن قتيبه، كتاب عيون الاخبار، بيروت: دارالكتابالعربي، (بيتا.).
• ابن كثير، البداية و النهاية، ج ۴، چاپ احمد ابوملحم و ديگران، بيروت (۱۴۰۵/ ۱۹۸۵).
• علي بن حسين ابوالفرج اصفهاني ، الاغاني ، قاهره ۱۳۴۵ـ ، ج ۴، ص ۱۵،۲۸ـ۲۹، ۳۳ـ۳۴، ۷۰ـ۷۲، ج ۶، ص ۲۲۷، ۲۲۹، ۲۳۲ و جداول.
• احمد بن يحيي بلاذري، انساب الاشراف، ج ۴، قسم ۲، چاپ ماكس شلوسينگر، اورشليم ۱۹۳۸، چاپ افست بغداد (بيتا.).
• رسول جعفريان، تاريخ خلفا: از رحلت پيامبر تا زوال امويان (۱۱ـ۱۳۲ه )، تهران ۱۳۷۴ش؛
• محمدرضا حسينيجلالي، جهادالامام السجاد، (قم) ۱۴۱۸.
• خليفة بن خياط، تاريخ خليفة بن خياط، رواية بقيبن خالد (مَخلَد)، چاپ سهيل زكار، دمشق ۱۹۶۷ـ۱۹۶۸.
• خليل بن احمد، كتاب العين، چاپ مهدي مخزومي و ابراهيم سامرائي، قم ۱۴۰۵.
• احمد بن داوود دينوري، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
• محمد بن احمد ذهبي، تاريخالاسلام و وفيات المشاهير و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمري، حوادث و وفيات ۶۱ـ۸۰ه ، بيروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
• علي بن عبدالله سمهودي، وفاء الوفا بأخبار دارالمصطفي، چاپ محمد محييالدين عبدالحميد، بيروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
• عبدالرحمان بن عبدالله سهيلي، الروض الانف في شرح السيرة النبوية لابنهشام، چاپ عبدالرحمان وكيل، قاهره ۱۳۸۷ـ۱۳۹۰/ ۱۹۶۷ـ۱۹۷۰، چاپ افست ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
• عبدالرحمانبن ابيبكر سيوطي، تاريخالخلفاء، چاپ محمد محييالدين عبدالحميد، قم ۱۳۷۰ش؛
• جعفر شهيدي، زندگاني عليبن الحسين (ع)، تهران ۱۳۶۵ش.
• محمد بن جرير طبري ، تاريخ الطبري : تاريخ الامم والملوك ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم ، بيروت ( ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷ ) .
• مسعودي، تنبيه.
•) مسعودي، مروج (بيروت).
• محمد بن محمدمفيد، الارشاد في معرفة حجج الله عليالعباد، قم ۱۴۱۳.
• مطهر بن طاهر مقدسي، كتابالبدء و التاريخ، چاپ كلمان هوار، پاريس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
• ياقوت حموي ، معجم البلدان ، چاپ فرديناند ووستنفلد، لايپزيگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
• الاحمدبن اسحاق يعقوبي ، تاريخ اليعقوبي ، بيروت ( بي تا. ) ، چاپ افست قم ( بي تا. ) .
پانويس
۱. ↑ خليل بن احمد، كتابالعين، ذيل «حرّة».
۲. ↑ ياقوت حموي، معجم البلدان، ذيل «حرّة».
۳. ↑ ياقوت حموي، معجم البلدان، ذيل «حرّة واقم».
۴. ↑ عبدالرحمان بن عبدالله سهيلي، الروض الانف في شرح السيرة النبوية لابنهشام، ج۶، ص۲۵۵.
۵. ↑ ابنقتيبه، الامامة والسياسة، ج۱، ص۱۸۵.
۶. ↑ احمد بن يحيي بلاذري، انسابالاشراف، ج۴، قسم۲، ص۴۱.
۷. ↑ محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۳۸۰.
۸. ↑ احمد بن يحيي بلاذري، انسابالاشراف، ج۴، قسم۲، ص۴۲.
۹. ↑ الاحمد بن اسحاق يعقوبي، تاريخ اليعقوبي، ج۲، ص۲۵۱.
۱۰. ↑ مسعودي، مروج، ج۳، ص۲۶۷.
۱۱. ↑ احمد بن يحيي بلاذري، انساب الاشراف، ج۴، قسم۲، ص۳۰ـ۳۱.
۱۲. ↑ محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۳۶۸.
۱۳. ↑ علي بن حسين ابوالفرج اصفهاني، الاغاني، ج۱، ص۲۳.
۱۴. ↑ ابنقتيبه، الامامة و السياسة، ج۱، ص۱۷۶.
۱۵. ↑ الاحمد بن اسحاق يعقوبي، تاريخ اليعقوبي، ج۲، ص۲۵۰.
۱۶. ↑ خليفة بن خياط، تاريخ خليفة بن خياط، قسم۱، ص۲۸۹.
۱۷. ↑ احمد بن يحيي بلاذري، انسابالاشراف، ج۴، قسم۲، ص۳۱.
۱۸. ↑ محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۳۶۸.
۱۹. ↑ ابن سعد، الطبقات الكبري، ج۵، ص۶۶.
۲۰. ↑ ابناثير، اسد الغابة في معرفة الصحابة، ج۳، ص۱۴۷.
۲۱. ↑ محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۳۷۰.
۲۲. ↑ مسعودي، مروج، ج۳، ص۲۶۷.
۲۳. ↑ ابن اعثم كوفي، كتاب الفتوح، ج۵، ص۱۵۶ـ۱۵۷.
۲۴. ↑ ابن اعثم كوفي، كتاب الفتوح، ج۵، ص۲۹۲ـ۲۹۳.
۲۵. ↑ ابنقتيبه، الامامة و السياسة، ج۱، ص۱۷۷۱۷۸.
۲۶. ↑ محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۳۶۹.
۲۷. ↑ ابناثير، الكامل فيالتاريخ، ج۴، ص۱۱۱۱۱۲.
۲۸. ↑ الاحمد بن اسحاق يعقوبي، تاريخ اليعقوبي، ج۲، ص۲۵۰ـ۲۵۱.
۲۹. ↑ محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۳۷۱.
۳۰. ↑ ذهبي، حوادث و وفيات ۶۱ـ۸۰ه، ص۲۵.
۳۱. ↑ ابنقتيبه، الامامة و السياسة، ج۱، ص۱۷۸۱۸۰.
۳۲. ↑ محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۳۷۴.
۳۳. ↑ ابنقتيبه، الامامة و السياسة، ج۱، ص۱۷۹-۱۸۱.
۳۴. ↑ احمد بن داوود دينوري، الاخبار الطِّوال، ص۲۶۵.
۳۵. ↑ ابن حبيب، كتاب المُنَمَّق في اخبار قريش، ص۳۹۰.
۳۶. ↑ مسعودي، مروج، ج۳، ص۲۶۷.
۳۷. ↑ ابناثير، اسد الغابة في معرفة الصحابة، ج۳، ص۱۴۷.
۳۸. ↑ ابنقتيبه، الامامة و السياسة، ج۱، ص۱۷۹.
۳۹. ↑ احمد بن يحيي بلاذري، انساب الاشراف، ج۴، قسم۲، ص۳۷.
۴۰. ↑ محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۳۷۷.
۴۱. ↑ ابن كثير، البداية و النهاية، ج۴، ص۱۰۰.
۴۲. ↑ عبدالرحمان بن ابيبكر سيوطي، تاريخالخلفاء، ص۲۰۹.
۴۳. ↑ مسعودي، تنبيه، ص۳۰۶.
۴۴. ↑ ابنقتيبه، الامامة و السياسة، ج۱، ص۱۸۴.
۴۵. ↑ ابن جوزي، المنتظم في تاريخ الملوك و الامم، ج۶، ص۱۵.
۴۶. ↑ مطهر بن طاهر مقدسي، كتابالبدء و التاريخ، ج۶، ص۱۴.
۴۷. ↑ عبدالرحمان بن عبدالله سهيلي، الروض الانف في شرح السيرة النبوية لابنهشام، ج۶، ص۲۵۳ـ۲۵۴.
۴۸. ↑ مطهر بن طاهر مقدسي، كتاب البدء و التاريخ، ج۶، ص۱۴.
۴۹. ↑ ابنقتيبه، الامامة و السياسة، ج۱، ص۱۸۴۱۸۵.
۵۰. ↑ مسعودي، تنبيه، ص۳۰۵.
۵۱. ↑ علي بن عبدالله سمهودي، وفاء الوفا بأخبار دارالمصطفي، ج ۱، ص۱۲۶.
۵۲. ↑ احمد بن يحيي بلاذري، انساب الاشراف، ج۴، قسم۲، ص۴۲.
۵۳. ↑ محمد بن احمد ذهبي، تاريخالاسلام و وفيات المشاهير و الاعلام، ص۳۰.
۵۴. ↑ علي بن عبدالله سمهودي، وفاء الوفا بأخبار دارالمصطفي، ج۱، ص۱۲۶.
۵۵. ↑ ابنقتيبه، الامامة و السياسة، ج۱، ص۱۸۵.
۵۶. ↑ خليفة بن خياط، تاريخ خليفة بن خياط، قسم۱، ص۲۹۱.
۵۷. ↑ ابنقتيبه، الامامة و السياسة، ج۱، ص۱۸۱۱۸۲.
۵۸. ↑ خليفة بن خياط، تاريخ خليفة بن خياط، قسم۱، ص۲۹۳ـ۳۱۴.
۵۹. ↑ ابن حبيب، كتاب المُنَمَّق في اخبار قريش، ص۳۹۱.
۶۰. ↑ احمد بن يحيي بلاذري، انساب الاشراف، ج۴، قسم۲، ص۳۸ـ۳۹.
۶۱. ↑ الاحمد بن اسحاق يعقوبي ، تاريخ اليعقوبي، ج۲، ص۲۵۰ـ۲۵۱.
۶۲. ↑ مسعودي، مروج، ج۳، ص۲۶۷.
۶۳. ↑ احمد بن داوود دينوري، الاخبار الطِّوال، ص۲۶۵.
۶۴. ↑ محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۳۷۸.
۶۵. ↑ علي بن عبدالله سمهودي، وفاء الوفا بأخبار دارالمصطفي، ج۱، ص۱۲۶.
۶۶. ↑ ابن حبيب، كتاب المُنَمَّق في اخبار قريش، ص۳۹۱.
۶۷. ↑ مسعودي، مروج، ج۳، ص۲۶۸.
۶۸. ↑ مسعودي، تنبيه، ص۳۰۵.
۶۹. ↑ احمد بن داوود دينوري، الاخبار الطِّوال، ص۲۶۶.
۷۰. ↑ مسعودي، تنبيه، ص۳۰۵.
۷۱. ↑ محمدرضا حسينيجلالي، جهاد الامام السجاد، ص۶۱ـ۶۲.
۷۲. ↑ محمدرضا حسينيجلالي، جهاد الامام السجاد، ص۶۸ـ۷۰.
۷۳. ↑ محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، ج۴، ص۳۷۹.
۷۴. ↑ محمد بن محمد مفيد، الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج۲، ص۱۵۱ـ۱۵۳.
۷۵. ↑ جعفر شهيدي، زندگاني علي بن الحسين (ع)، ص۸۴ـ۸۶.
۷۶. ↑ مسعودي، مروج، ج۳، ص۲۶۹.
۷۷. ↑ محمد بن محمد مفيد، الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج۲، ص۱۵۱ـ۱۵۳.
۷۸. ↑ عبدالرحمان بن عبدالله سهيلي، الروض الانف في شرح السيرة النبوية لابن هشام، ج۶، ص۲۵۳ـ۲۵۴.
۷۹. ↑ ابن قتيبه، الامامة و السياسة، ج۱، ص۱۸۵.
۸۰. ↑ ابنقتيبه، كتاب عيون الاخبار، ج۱، جزء۱، ص۱.
۸۱. ↑ احمد بن يحيي بلاذري، انساب الاشراف، ج۴، قسم۲، ص۴۰.
۸۲. ↑ محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، ج۵، ص۴۹۷.
۸۳. ↑ ابن اعثم كوفي، كتاب الفتوح، ج۵، ص۱۶۳.
۸۴. ↑ ابنقتيبه، الامامة و السياسة، ج۱، ص۱۷۹.
۸۵. ↑ احمد بن داوود دينوري، الاخبار الطِّوال، ص۲۶۷.
۸۶. ↑ احمد بن يحيي بلاذري، انساب الاشراف، ج۴، قسم۲، ص۴۰ـ ۴۲.
۸۷. ↑ علي بن حسين ابوالفرج اصفهاني ، الاغاني، ج۱، ص۲۶.
۸۸. ↑ رسول جعفريان، تاريخ خلفا: از رحلت پيامبر تا زوال امويان، ص۱۶۰ـ ۱۶۱.
۸۹. ↑ رسول جعفريان، تاريخ خلفا: از رحلت پيامبر تا زوال امويان، ص۵۰۵.